زن و مرد بعد از ازدواج از نظر روحي، جسمي، مالي، اجتماعي و... به هم وابسته خواهند بود و اگر قرار باشد پاي دروغ به اين رابطه باز شود جايي براي اعتماد باقي نميماند. اعتماد زيربناي يك عشق پابرجاست و اگر پايههاي آن دچار تزلزل شود بناي زندگي سست خواهد شد. زن يا مرد اگر تصور كند طرف مقابلش دروغ ميگويد حسش نسبت به رابطه تغيير ميكند و ممكن است او نيز رفتار نامناسبي در مقابل دروغ همسر نشان دهد كه اين دور باطل نتيجهاي نخواهد داشت جز سردشدن رابطه و دورشدن از يكديگر. اينكه ياد بگيريد چگونه با دروغ همسرتان برخورد كنيد مهارتي است اجتنابناپذير كه ما به آن پرداختهايم.
- اگر ميخواهيد دروغ نشنويد
چككردن اينكه بفهميد همسرتان راست ميگويد يا دروغ، اشتباه بزرگي است كه شما را تبديل به فردي در نقش پليس ميكند. فرقي ندارد در دنياي واقعي يا دنياي مجازي اين اتفاق بيفتد. چيزي كه زنگ خطري براي رابطهتان بهحساب ميآيد اين است كه يك همسر در لباس پليس مانع اين ميشود كه وزنه عاطفي و هيجاني رابطه زناشويي بالا برود و مدام مثل بازي دزد و پليس با هم در حال فرار، تعقيب و مچگيري خواهيد بود. اين فضا اصلا در خانه دلچسب نيست و چك كردنهاي مدام شما باعث ميشود اگر همسرتان قصد دروغ گفتن هم نداشته باشد، چنين كاري را انجام دهد تا پليس هميشگي زندگياش شكست بخورد. اگر تا چند سال قبل به اداره همسرتان زنگ ميزديد و ساعت خروج او را ميپرسيديد و زماني كه به خانه مراجعت ميكرد علت يك ساعت تأخيرش را با دليل و مدرك حرف همكارش مطالبه ميكرديد، امروز كارتان سختتر شده و بايد او را در فضاي مجازي هم چك كنيد. ساعت آنلاين بودنش را، لايكها و پاسخگويي به كامنتهايش را و خلاصه آنقدر اين چككردن از شما انرژي و وقت ميگيرد كه زماني براي فكركردن به بهبود رابطه تان باقي نميماند.
- اگر دروغ شنيديد...
دروغهايي كه ديده نميشوند
اگر به شما ثابت شد همسرتان زياد دروغ ميگويد و اهل مخفي كاري است، بهتر است راهي را انتخاب كنيد كه هم آرامش زندگيتان حفظ شود و هم همسرتان به مرورزمان، رفتارش را تغيير دهد.
مهمترين راه اين است كه دروغهاي بياهميت او را ناديده بگيريد. براي اين كار اول بايد تكليف شما با خودتان روشن شود. يعني بدانيد چه چيزهايي در اولويت هستند و چه چيزهايي كم اهميت.
براي مثال اگر برايتان ديانت و نجابت شريك زندگيتان مهم است اينكه به دروغ بگويد نماز ميخوانم اما نخواند چيزي نيست كه بشود ناديده گرفت زيرا اين يك خط قرمز اعتقادي است و حتي در تربيت فرزند مشتركتان به مشكل اساسي بر خواهيد خورد اما اينكه خريد وسيلهاي را به شما خبر نداده يا گفته در محل كار بوده اما با دوستانش براي ناهار به خارج از شهر رفته درجه اهميت كمتري دارد. پس شما بايد اول موضوعات را درجهبندي كنيد و آنها كه قابل گذشت هستند را ناديده بگيريد تا بتوانيد در مورد موضوعات مهم صحبت كنيد.
- مخالفتهاي بيمنطق
همسران موفق آنهايي هستند كه ميدانند قرار است يار شاطر باشند نه بار خاطر. زندگي زناشويي اگر همراه با همراهي و همدلي نباشد و 2نفر نتوانند در كنار يكديگر و همراه باشند، درنهايت محكوم به شكست خواهد بود. چه شكستي بدتر از اينكه ظاهر زندگي حفظ شود اما هركدام از همسران در درونشان احساس شادي نكنند؟ اينكه بخواهيد همسرتان طبق خطكش شما زندگي و رفتار كند و از دريچه چشمهاي شما به دنيا نگاه كند، ممكن است به اين بينجامد كه او تصميم بگيرد در ظاهر و براي حفظ آرامش زندگيتان چنين رفتاري داشته باشد اما در نبود شما، خود واقعياش را نشان دهد كه اين باعث ميشود دروغهاي زيادي به شما بگويد. حساسيتهاي بيمنطق و بياساس، عدمگفتوگوي صحيح در مورد نگرانيها و خواستهها و خودخواهي عواملي هستند كه شما خودتان از همسرتان يك دروغگو ميسازيد. اگر او اجازه نداشته باشد با دوستانش به يك دورهمي ساده برود يا هر وقت دلش تنگ شد به خانه مادرش رفته و به او سر بزند، مجبور است به شما بگويد اضافهكاري داشته، مريض بوده و دكتر رفته يا همان بهانه معروف ترافيك را مطرح كند. وقتي همسرتان دوست دارد به كلاس خاصي برود، شغلي را انتخاب كند و يا با اشخاصي رفتوآمد داشته باشد، اجازه دهيد كنار شما و با اطلاعتان به علايقش برسد. اگر چيزي برايتان ايجاد نگراني ميكند، در موردش بيپرده و در آرامش صحبت كنيد اما حساسيتتان را چندان بالا نشان ندهيد كه قطعا باز هم مخفيكاري بيشتري را شاهد خواهيد بود. وقتي سختگيري شما زياد شود، مخفي كاري او هم بيشتر ميشود ودروغهاي بيشتري خواهيد شنيد.
- گفتوگو بدون تخريب
وقتي ميخواهيد در مورد دروغي كه متوجه شدهايد با همسرتان صحبت كنيد، در نحوه رفتار و گفتارتان دقت كرده و هميشه در قدم اول فكر كنيد شايد اشتباه متوجه شدهايد. اگر باهيجان بالا و ناراحتي وارد گفتوگو شويد، به نتيجه نخواهيد رسيد.
وقتي در يك فضاي مناسب با او صحبت كرديد، ممكن است همسرتان دلايلي بياورد يا حتي دليل دروغش را رفتار نامناسب شما بداند. در هر صورت قرار است مسئله حل شود. شما براي مچگيري و نشان دادن اينكه «تو دروغگو هستي» وارد گفتوگو نشدهايد. اين مهمترين موضوعي است كه همسر شما بايد بداند. اينكه ديگر به حرفهايش اعتماد نكنيد، تا حدي طبيعي است اما اگر همسرتان متوجه اين بياعتمادي شود، راحتتر به شما دروغ ميگويد. پس در طول گفتوگو بهجاي ليستكردن دروغهاي قبلي، فقط يك مورد خاص را بررسي كنيد و توضيح بخواهيد.
بعد از اتمام صحبتهايتان هم سعي كنيد پرونده را مختومه اعلام كرده و هرچند وقت يكبار مجدد در موردش صحبت نكنيد. هرچه قبح اين كار كمتر ريخته شود، بهتر است.
اگر بتوانيد بهجاي لفظ دروغ از اشتباه استفاده كرده و طوري وانمود كنيد كه صرفا اشتباهي رخ داده وگرنه ميدانيد كه همسرتان قصد ندارد به شما دروغ بگويد، در انتهاي گفتوگو موفقتر خواهيد بود چون انسانها ترجيح ميدهند به اشتباهشان اعتراف كنند تا اينكه از قصد دروغي گفته باشند.
- كافي است بخواهيد
ساختن مجدد اعتماد در خانه كار چندان سختي نيست. به پشتوانه روابط عاطفي بين خودتان و همسرتان ميتوانيد به مرور زمان، اعتمادي كه از بين رفته را بازسازي كنيد.
نظر شما